Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 47 (1460 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Es ist schwer vorstellbar, wie das in der Praxis funktionieren soll. U این را سخت می توان تصور کرد که این در عمل چگونه کار می کند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wie <adv.> U چگونه
inwiefern <adv.> U چگونه
Wie ist der Status zu diesem Projekt? U وضعیت این پروژه چگونه است؟
Die Leute fragten sich, wie diese Vorrichtung funktionierte. U مردم در شگفت بودند که این ابتکار چگونه کار می کرد.
Woran merke ich, wann das Fleisch schlecht [hinüber] ist? U چگونه می توانم متوجه شوم که گوشت فاسد شده است؟
Auffassung {f} U تصور
Bild {n} U تصور
Anschauung {f} U تصور
Begriff {m} U تصور
Einbildung {f} U تصور
Erdichtung {f} U تصور
Idee {f} U تصور
Ideen {pl} U تصور ها
sich einbilden U تصور کردن
Begriffsinhalt {m} U محتوای تصور
sich [Dativ] vor Augen führen U تصور کردن
denkbar <adj.> U تصور کردنی
erdenklich <adj.> U تصور کردنی
etwas erahnen [eine ungefähre Vorstellung haben] U چیزی را تصور کردن
etwas ahnen U چیزی را تصور کردن
Ahnung {f} U نظریه [اندیشه] [تصور] [خیال]
Ich gedenke nicht, je wieder mit ihr zu arbeiten. U من تصور نمی کنم با او [زن] دوباره کار بکنم.
Ich habe keine Ahnung. U هیچ آگاهی ندارم. [نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست. ]
Wann, schätzt du, wirst du mit dem Studium fertig sein? U چه زمانی تو تصور می کنی تحصیلات خود را به پایان برسانی؟
Fähigkeit {f} U توان
Macht {f} U توان
Vermögen {n} U توان
Kraft {f} U توان
Potenz {f} U توان [ریاضی]
hoch [drei] U به توان [سه] [ریاضی]
Alleskönner {m} U همه توان
Exponent {m} U توان [ریاضی]
Durchhaltevermögen {n} U توان پایداری
Leistung {f} U توان [مهندسی] [فیزیک]
Kraft {f} U توان [مهندسی] [فیزیک]
Macht {f} U نیرو [توان] [قدرت]
potenzieren U به توان رساندن [ریاضی]
Er lässt mit sich reden. <idiom> U می توان او [مرد] را قانع کرد. [اصطلاح]
Ist im Tiefkühler mehrere Monate haltbar. U می توان در یخدان برای چند ماه نگه اش داشت.
Aufstellen militärischer Kräfte U [بالا بردن توان رزمی نیروها] [تقویت نیروهای جنگی]
Aufbau militärischer Kräfte U [بالا بردن توان رزمی نیروها] [تقویت نیروهای جنگی]
Die Genehmigung kann auch vorsorglich beantragt werden. U برای این جواز هم بعنوان اقدامات احتیاطی می توان درخواست کرد.
Unsere bisherigen Untersuchungen haben ergeben, dass technisches Versagen auszuschließen ist. U بازرسی های در حال حاضر ما نتیجه داده اند که نقص فنی را می توان حذف کرد.
Diese Methode hat sich als effektiv erwiesen, könnte aber dennoch verbessert werden. U این روش ثابت شده که موثر باشد، در عین حال می توان به آن بهبودی داده شود.
etwas abnehmen U چیزی را سوا [جدا] کردن [چیزی را که دوباره می توان چسباند]
Jetzt im Sommer bietet es sich an, mit dem Rad zur Arbeit zu fahren. U حالا که تابستان است کاری که می توان کرد این است که از دوچرخه برای رفت و آمد به سر کاراستفاده کرد.
Recent search history Forum search
1ابیکه رویه زمین ریخته رو نمیشه جمعش کرد
1چگونه میتوانم پول را در حساب بانکی بخوابانم؟
1Die ldee
0خرید بهترین یو پی اس 2018
1Burn-out
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com